بارادباراد، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

پسمل قشنگ من و بابایی

دومین مسافرت آقای باراد خان

توی 18 ماهگی جوجه فسقلی من دومین مسافرت زندگیشو رفت این بار همسفرمون خاله سمیرا دایی مهدی و پارلا خانم بودند که مارو دعوت کردن به خونه بابای دایی مهدی تو رشت و ماهم که 1 سالی بود جایی نرفته بودیم تو تعطیلیهای خرداد با آغوش باز دعوتشونو قبول کردیم و به اونا که چندروزی زودتر از ما رفته بودند ملحق شدیم و کلی خوش گذروندیم جدا از ترافیک راه و اذیتی که تو تو راه شدی مسافرت خوبی بود (اخه حدودا 9 ساعت تو راه بودیم و توهم تایم زیادی تو صندلیت نمیشینی واسه همین تو بغل کلافه بودی)اونجا هم پسرعموهای پارلا ادرین که 6 ماه از تو کوچیکتره و ارین که 10 سالشه بودند وتوهم کلی باهاشون بازی میکردی و ذوق زده بودی از جای جدید. عاشق دریا شدی اولین باری که گذاشتی...
24 خرداد 1393

خلاقیتهای 17 ماهگی

مرد کوچولوی مامان واسه خودش یه پا عکاس شده ...........عاشق اینه که دوربینو بگیره و باهاش عکسهای کج و ماوج بگیره     بعدشم از دیدن شاهکار خودش لذت ببره:     بچه عکاسی دیگه....................................................................................... پسرکم تو این ماه اتفاق خاصی نیفتاد و فقط تو با بدغذاییهات و لاغر شدنت خیلی از روزها حرص منو درمیاری یه روزهایی قاشق غذا دستمه و تو خونه دنبالت میدوام و تو هم پا به فرا رمیذاری و حالا من بدو قاشق بدو و تو زبل بدو..........در کل غذا نمیخوری آقا جون!!!بعدا که بزرگ شدی نگی چرا بهت غذا نمیدادمااااااااااااا هنوز حرف نمیزنی و من دلم پرمیکشه ب...
9 خرداد 1393
1